فلاسفه میگن
وقتی میگیم دستم درد میکنه
یعنی دستِ من..
پس من جسم نیستم و جسم بخشی از منه.
ولی یه سوال
اگر منِ وجودی آدم جسم نیست
چرا وقتی باهام چشم تو چشم میشه
دیگه از بُعد زمان و مکان خارج میشم؟
حتی درد و رنج هم برام بی معنی میشه..
چرا فقط ایستادن در کنارش، حالمو خوب میکنه
چرا وقتی صحبت میکنه، به حرفاش گوش نمیدم و ففط
به صداش گوش میدم