loading...

" پژواک " ، " آرام "

دوست داشتن، چاقوی دولبه‌ای‌ست؛ که گاهی هم خودت را زخمی‌می‌کند، و هم کسی را که برایش می‌تپی. و گاهی... چاره‌ای نیست جز آن‌که چاقو را تا آخرین حد، در قلب خودت فرو...

بازدید : 12
دوشنبه 7 ارديبهشت 1404 زمان : 12:01
آرشیو نظرات
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

" پژواک " ، " آرام "

دوست داشتن، چاقوی دولبه‌ای‌ست؛

که گاهی هم خودت را زخمی‌می‌کند،

و هم کسی را که برایش می‌تپی.

و گاهی...

چاره‌ای نیست جز آن‌که

چاقو را تا آخرین حد،

در قلب خودت فرو ببری،

فقط برای اینکه او زخمی‌نشود.

گاهی نمی‌دانی باید بمانی و بجنگی،

یا رها کنی...

بحث بر سر خودت نیست؛

تو در هر دو صورت، شکست خورده‌ای،

ویران شده‌ای...

حرف دل اینجاست:

چطور باید او را

از تباهیِ این عشق

امن نگه داری؟

آنجا که سکوتش، چنان مبهم می‌شود

که نمی‌دانی در دلش چه می‌گذرد؛

آنجا که نمی‌فهمی

ماندنت را می‌خواهد

یا رفتنت را...

دست آخر می‌مانی با خودت،

با قلبی که هر ضربه‌اش،

دعوایی‌ست میان رفتن و ماندن.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1267
  • بازدید کننده امروز : 1,268
  • باردید دیروز : 23
  • بازدید کننده دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1732
  • بازدید ماه : 2501
  • بازدید سال : 3653
  • بازدید کلی : 3653
  • کدهای اختصاصی