loading...

" پژواک " ، " آرام "

Content extracted from http://pezh-vak.blog.ir/rss/?1745837436

بازدید : 2
سه شنبه 25 فروردين 1404 زمان : 1:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

" پژواک " ، " آرام "

گاهی بعضیا نمی‌مونن، نه چون بد بودن،

نه چون خواستن برن...

فقط چون مسیرشون با ما یکی نبود.

و ما؟

ما فقط باید بلد باشیم

از اون لحظه‌ها که بودن

یه جوری خاطره بسازیم که بشه

تو یه غروب خسته،

لبخند کوچیکی گوشه‌ی لبمون بیاد.

نه واسه اینکه دوباره برگردن

فقط واسه اینکه

بدونیم یه‌بار، یه‌جایی،

یه آدمی‌بود که بودنش

باعث شد خودمون رو یه ذره بیشتر بفهمیم...

بعضی حضورها هیچ‌وقت کامل نمی‌شن،

اما جای خالیشون همیشه هست؛

مثل صدای بارونی که فقط شب‌ها می‌شنوی،

یا عطری که بی‌هوا یادت می‌ندازه یه‌جایی، یه‌کسی بوده.

نمی‌خوام از گذشته فرار کنم،

نه از حس‌هایی که تجربه شد،

نه از خاطراتی که ساخته شد،

نه حتی از لحظه‌هایی که بین شک و امید معلق بودم.

گاهی فکر می‌کنم کاش می‌دونستیم احساس از کجا می‌اد...

جسمه؟ روحه؟ یا فقط یه تلنگر از یه نگاه خاص؟

مهم هم نیست

چون واقعاً حس وقتی اتفاق می‌افته،

دیگه دنبال منطق نمی‌گرده.

من به یه چیز رسیدم...

اینکه دوست داشتن،

تملک نیست.

دعوت به موندن هم نیست.

فقط یه فرصتِ قشنگه برای شناختن یه نفر،

برای رشد کردن،

برای دیدن خودمون تو آینه‌ی چشم‌های کسی دیگه.

و حالا؟

نه دنبال جلب توجه‌م،

نه منتظر پیام یا نگاه.

اما اگه یه روز، یه لحظه،

گوشه‌ی ذهنت برق زد که یه نفر،

با احترام، با صداقت، با همه‌ی وجودش

تو رو حس کرده بود...

بدون که اون حس، هنوز جایی توی دلش نفس می‌کشه.

آروم، بی‌صدا، ولی زنده.

و شاید همینه معنای گوشهدنج...

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 233
  • بازدید کننده امروز : 125
  • باردید دیروز : 11
  • بازدید کننده دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 246
  • بازدید ماه : 756
  • بازدید سال : 850
  • بازدید کلی : 850
  • کدهای اختصاصی