مثل یه آدمیکه آسم داره و دکتر بهش میگه باید بری کوهستان زندگی کنی…
هوای خالص، ساده، ولی نجاتبخش.
بعضی وقتا روح آدمم آسم میگیره…
و تنها چیزی که خوبش میکنه، نفس کشیدن توی هوای حضور یه آدم خاصه.
کنارش نفس میکشی، بیاونکه بفهمیسالها خفه بودی.
کافیه فقط کنارش باشی، فقط صدای حرف زدنش رو بشنوی.
مهم نیست چی میگه، چون حواست به معنای کلمات نیست…
اون چیزی که حالت رو خوب میکنه، فقط صدای خودشه.
کنارش، لازم نیست دنبال دلیلِ بودنشون بگردی…
چون خودشون، خودِ زندگیان.