چه غمانگیز است…
وقتی کسی زیباییاش را نمیفهمد.
نه از سرِ فروتنی،
بلکه چون جهان، آینهای در شأن او ندارد.
و چه رنجیست برای چشمهایی که میفهمند،
و زبانی که از بیانش قاصر است.
براستی اگر خداوند،
کلمهای در وصف زیباییاش خلق نکرده باشد، چه؟
و اگر قرنها بعد،
مردمان از زیباییاش نشنوند، چه؟
در شگفتم آنان که او را ندیدهاند، معیار زیبایی را چه میدانند؟
شاید این زیباییها،
در فهمِ واژه نمیگنجند،
تا مقدس بمانند.
و شاید معجزهی این تصویر،
فقط برای یک چشم،
در یک لحظه، متجلی شده است ...
«و تویی که خداوند زیباییات را در چشمهای من آفرید،
تا رسالتِ خلق واژهها را داشته باشم.»